روستای تاریخی گرمه

پیشینه روستای گرمه

روستای تاریخی گرمه

پیشینه روستای گرمه

علی انسان کامل

علی ( ع ) در ساعات آخر عمر

 

 

علی ( ع ) در ساعات آخر عمر

شگفت انگیزترین دوره های زندگی علی ( ع ) در حدود چهل و پنج ساعت است . علی( ع ) چند دوره زندگی دارد : از تولد تا بعثت پیغمبر ، از بعثت پیغمبر تا هجرت ، از هجرت تا وفات پیغمبر که دوره سوم زندگی علی ( ع ) است و شکل و رنگ دیگری دارد از وفات پیغمبر تا خلافت خودش ( آن بیست و پنج سال ) دوره چهارم زندگی علی ( ع ) است و دوره خلافت چهارساله و نیمه اش دوره دیگری از زندگی اوست . علی ( ع ) یک دوره دیگری هم دارد که این دوره از زندگی او ، کمتر از دو شبانه روز است و شگفت انگیزترین دوره های زندگی علی ( ع ) است ، یعنی فاصله ضربت خوردن تا وفات . انسان کامل بودن علی ( ع ) اینجا ظاهر می شود ، یعنی در لحظاتی که مواجه با مرگ شده است. اولین عکس العمل علی ( ع ) در مواجهه با مرگ چه بود ؟ ضربت که به فرق مبارکش وارد شد دو جمله از او شنیده شد . یک جمله اینکه : " این مرد را بگیرید" و دیگر اینکه : " فزت و رب الکعبة " قسم به پروردگار کعبه که رستگار شدم ، به شهادت نائل شدم ، شهادت برای من رستگاری است .

علی ( ع ) را آوردند و در بستر خواباندند . طبیبی به نام اثیربن عمرو را که از تحصیل کرده های جندی شاپور و عرب بود و در کوفه می زیست برای معاینه زخم امیرالمؤمنین آوردند . حضرت را با وسائل آن زمان معاینه کرد و با این آزمایش فهمید که زهر وارد خون حضرت شده است . لذا [ نسبت به درمان ] اظهار عجز کرد . . . [معمولا احوال مریض لاعلاج را ] به خود مریض نمی گویند ، به کسان او می گویند ، ولی او می دانست که علی ( ع ) کسی نیست که لازم باشد احوالاتش را به کسان او بگوید .پس عرض کرد : یا امیرالمؤمنین ! اگر وصیتی دارید بفرمائید . وقتی ام کلثوم سراغ آن لعین ازل و ابد ( ابن ملجم ) می رود ، شروع به بدگوئی کردن به او می کند که پدر من با تو چه کرده بود که چنین کاری کردی ؟ بعد به او می گوید : امیدوارم که پدرم سلامت خود را باز یابد و روسیاهی برای تو بماند . تا این جمله را ام کلثوم گفت ، ابن ملجم شروع به صحبت کرد و گفت : خاطرت جمع باشد ، من آن شمشیر را به هزار درهم( یا دینار ) خریدم و هزار درهم ( یا دینار ) دادم تا مسمومش کردند و من سمی به این شمشیر خورانیده ام که اگر بر سر همه مردم کوفه هم یکجا وارد می شد ، همه را از بین می برد . مطمئن باش پدر تو زنده نمی ماند .

شگفتیهای علی ( ع ) و معجزه های انسانی او در اینجا ظهور می کند . جزء وصایایش می گوید با اسیرتان مدارا کنید . و بعد می فرماید : یا بنی عبدالمطلب لا الفینکم تخوضون دماء المسلمین خوضا ، تقولون قتل امیرالمؤمنین قتل امیرالمؤمنین ، الا لا تقتلن بی الا قاتلی اولاد عبدالمطلب ! نکند وقتی که من از دنیا رفتم ، بین مردم بیفتید و بگوئید امیرالمؤمنین شهید شد ، فلان کس محرک بود ، فلان کس دخالت داشت و این و آن را متهم کنید ، نمی خواهم دنبال این حرفها بروید ، قاتل من یک نفر است . به امام حسن ( ع ) فرمود : فرزندم حسن ! بعد از من اختیار او با توست ، می خواهی آزادش کنی ، آزاد کن و اگر می خواهی قصاص کنی ، توجه داشته باش که او به پدر تو فقط یک ضربه زده است ، به او یک ضربه بزن ، اگر کشته شد ، شد و اگر کشته نشد ، نشد . باز هم سراغ اسیرش را می گیرد : آیا به اسیرتان غذا داده اید ؟ آیا به او آب داده اید ؟ آیا به او رسیدگی کرده اید ؟ کاسه ای شیر برای مولا می آورند ، مقداری می نوشد ، می گوید باقی را به این مرد بدهید تا بنوشد و گرسنه نماند . رفتارش با دشمن اینگونه است که باعث شده مولوی بگوید : در شجاعت شیر ربا نیستی

در مروت خود که داند کیستی اینها مردانگیهای علی ( ع ) است ، انسانیتهای علی ( ع ) است . علی ( ع ) در بستر افتاده و ساعت به ساعت حالش وخیمتر می شود و سموم روی بدن مقدس علی ( ع ) بیشتر اثر می گذارد . اصحاب ناراحتند ، گریه می کنند ، ناله می کنند ولی می بینند لبهای علی خندان و شکفته است ، می فرماید : " و الله ما فجأنی من الموت وارد کرهته و لا طالع انکرته ، و ما کنت الا کقارب ورد ، و طالب وجد " به خدا قسم آنچه بر من وارد شده است ، چیزی که برای من ناپسند باشد نیست ، ابدا ! شهادت در راه خدا همیشه آرزوی من بوده و برای من چه از این بهتر که در حال عبادت شهید شوم . و ما کنت الا کقارب ورد ، و طالب وجد علی ( ع )یک مثلی می آورد که عرب با این مثل خیلی آشنا بود و آن این است که عرب در بیابانها و به طور فصلی زندگی می کرد و وقتی در یک جا آب و علف برای حیوانات و حشمش پیدا می شد ، تا وقتی که آب و علف بود در آنجا می ماند ، بعد در جای دیگری آب و علف پیدا می کرد و می رفت .

چون روزها خیلی گرم بود ، گاهی شبها برای پیدا کردن نقطه ای که آب داشته باشد می رفتند ، یعنی شبها دنبال آبگردی بودند ( قارب به چنین کسی می گویند ) .حضرت به مردم می گوید : ای مردم ! برای کسی که در شب تاریک دنبال آب بگردد و ناگهان آب را پیدا کند ، چه سرور و شعفی دست می دهد ؟ مثل من ، مثل عاشقی است که به معشوق خود رسیده و مثل کسی است که در یک شب ظلمانی آب پیدا کرده باشد . دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن نیمه شب آب حیاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند این بیت همان " فزت و رب الکعبة " را می گوید : " از غصه نجاتم دادند " یعنی " فزت و رب الکعبة " . پرحرارت ترین سخنان علی ( ع ) آنهائی است که در همین چهل و پنج ساعت ( تقریبا ) از ایشان صادر شده است علی ( ع ) اندکی بعد از طلوع فجر روز نوزدهم ضربت خورد و در نیمه های شب بیست و یکم ، روح مقدسش به عالم بالا پرواز کرد. در لحظات آخر همه دور بستر علی ( ع ) جمع بودند . زهر به بدن مبارکش خیلی اثر کرده بود و گاهی وجود مقدسش از حال می رفت و به حال اغما درمی آمد ، ولی همینکه به هوش می آمد باز از زبانش در می ریخت ، حکمت و نصیحت و پند و موعظه می ریخت . آخرین موعظه علی ( ع ) همان موعظه بسیار بسیار پرحرارت و پرجوشی است که در بیست ماده بیان کرده است . اول حسن و حسین و بعد بقیه اهل بیتش را مخاطب قرار می دهد .

حسنم ! حسینم ! همه فرزندانم و همه مردمی که تا دامنه قیامت سخن من به آنها می رسد با شما هستم ! ( یعنی ما و شما هم مخاطب علی ( ع ) هستیم ) . در این کلمات ، جامعیت اسلام را بیان می کند : الله الله فی الایتام ، الله الله فی القرآن ، الله الله فی جیرانکم ، الله الله فی بیت ربکم ، الله الله فی الصلوش الله الله فی الزکوش. . . یک یک بیان می کند : خدا را ، خدا را درباره یتیمان ، خدا را ، خدا را درباره قرآن ، خدا را ، خدا را درباره همسایه هاتان ، خدا را ، خدا را . . . وقتی آن مطالبی را که در نظر داشت بگوید گفت ، آنها که چشمشان به لبهای علی بود ، دیدند که حال مولا بیشتر منقلب شد و عرقی به پیشانی مقدس علی ( ع ) آمد و دیگر علی ( ع ) توجهش را از مخاطبین سلب کرد . چشمها و گوشها متوجه لبهای علی بود تا ببینند علی دیگر چه می خواهد بگوید . یک وقت دیدند صدای علی ( ع ) بلند شد : اشهد ان لااله الا الله ، و اشهد ان محمدا عبده و رسوله . و لا حول و لا قوش الا بالله العلی العظیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد